• وبلاگ : مهاجران استراليا
  • يادداشت : گفتگوي دوستانه تيرماه 88
  • نظرات : 0 خصوصي ، 250 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    پدرام :

    نه ابي الان خودش با يكي همخونه هست و اتاق ديگه اي نداشتن بهمين دليل هم من ده روز وبال گردنش بودم و همش توي دست و ژاش بودم ولي بيچاره صداش در نميومد . باورم نميشد يه نفر انقدر صبور باشه .

    ولي خب با توجه به مسئله در ديزي و حياي گربه و اينجور چيزها بعد از اون ده روز رفتم يه خونه اشتراكي گرفتم با يه چيني و يه تايلندي و يه اوزي ... يه خونه چهارخوابه است هفته اي 110 چوق :)

    شهر جديد هم فعلا كه خوشايندتر از اون قبليه و شلوغتر و زنده تر هست . البته اينجاييها خودشون ميگن كه اينجا نسبت به سيدني و ملبورن خيلي خلوته و همه بروبچه هاي ايراني كه اينجا هستند اكثرا مثل من اس آي آر دارند و منتظرند دوره دوساله شون تموم بشه و به سيدني يا ملبورن بروند. ولي خب براي من كه از دهات مندورا پا شدم اومدم توي شهر اينجا خيلي بنظرم خوب مياد :)))))))))

    چيزي كه در مورد بچه هاي ايروني اينجا ديدم اين بود كه تقريبا همشون بخصوص توي اين موقغيت براي اينكه اون يكسال كارشون را پر كنند دارند كارهاي كژوال انجام ميدهند و اين بدشانسي ماهاييه كه توي اين موقعيت چنين ويزايي داريم.

    رضا:

    در مورد متولدين خرداد ماه صددرصد كه هيچي هزار درصد باهات موافقم. بنظر من هم شانس بزرگيه كه آدم مثل تو در ماه خرداد بدنيا بياد چون هميشه از دل اين ماه انسانهايي والا برخاسته اند