سلام
ماني:
حالت چطوره؟ امشب ميخواستم بهت زنگ بزنم كه تا همين الان گرفتار اين مهبد پدر...! بودم. حواس نميذاره واسه آدم كه.
آقا جان بازار كار داره خيلي بهتر ميشه...من همينطوري الكي يكي دوتا كار توي آدلايد رو اپلاي كرده بودم كه امروز يكيشون باهام تماس گرفت. بهش گفتم من الان تو سيدني هستم!! گفت اوه ساري! خلاصه ميخوام بگم كه وضع كار داره بهتر ميشه...نون رو بچسبون كه دوباره چند وقت ديگه دم سال نو ميشه و ...!
پدرام:
تولدت مبارك...يادش به خير پارسال خرداد ماه تولد منو ماني و يكي ديگه رو جشن گرفته بوديم تو خونه ما!! چه ربطي داشت؟!!! :))
از مهسا و مهيا و رحمان و بقيه برو بچ خبري نيست...كجان؟
من بزودي با اخبار جديدي از استراليا برميگردم.