• وبلاگ : مهاجران استراليا
  • يادداشت : گفتگوي دوستانه تيرماه 88
  • نظرات : 0 خصوصي ، 250 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رضاباازاده بامهبد 

    اين از وضعيت کار ديگه چيزي به ذهنم نميرسه اگر سوالي بود بپرسيد در خدمتم.

    خدمتتون عرض کنم که اينجا تو سيدني چندين تا کاميونيتي ايرانيان وجود داره که هر کدوم توي يه محله است. اين کاميونيتي که ما ميريم در هورنزبي است و نسبتا خوبه. ايرانيا اينجا دو مدلند. يکي ايرانيهاي مقيم که بيش از 20 ساله اينجا هستند. اينها وقتي به شما ميرسند ميگن خب از ايران چه خبر؟! وقتي شما ميگين کروبي فلان کرده ميگن مگه کروبي هنوز زنده است؟!!! اما همه صاحب بيزنس هاي موفق و ماشينهاي مدل بالا و ديگه تقريبا تو اين فرهنگ جا افتادند.در کل آدمهاي خيلي نازنيني هستندامابهتره که زياد باهاشون خودموني نشين. دسته دوم افرادي هستند که 5 6 7 8 ساله اينجان. اونها با ماها خيلي فرقي نميکنن فقط تفاوتشون با ما اينه که ما دنبال کار ميگرديم و اونها دنبال يه راهي براي پول بيشتر در آوردن که البته متاسفانه در اين راه ممکنه سر همديگه رو هم زير اب کنند. البته يه دسته ديگه رو هم بايد اضافه کنم اونهم فرزندان 15 تا 25 ساله دسته اول هستند که اينجا بزرگ شدن و در برابر همه مکالماتي که انجام ميشه اونهافقط نگاه ميکنند!! ما ايرانيا آدمهاي جالبي هستيم. با بچه 3 ساله مهاجرت ميکنيم استراليا از روز اول با بچه انگليسي حرف ميزنيم بعد بچه ميشه 25 سالش و فقط فارسي رو ميفهمه ولي حتي کلمه اي نميتونه فارسي صحبت کنه اون وقت توي يه جمعي که صحبت از شجريان ميشه و بچه با تعجب به انگليسي از مادرش ميپرسه شجريان کيه؟ مادرش به فارسي ميگه: واااااا فلاني!!! تو شجريان رو نميشناسي؟؟!!؟